چند روز پیش در برنامه کتاب باز جناب آقای فراستی داشتند در مورد ادبیات روس و نویسندگان بزرگ آن صحبت میکردند. افرادی مانند گوگول، پوشکین، داستایوفسکی و چخوف. صحبت درباره آثار ادبی غنی و زیبای این نویسندگان بود.
سوالی که برای من ایجاد شد این بود که آیا شرط تولید محتوایی عمیق (ادبی) ، لزوما و صرفا دسترسی به اطلاعات است؟
چطور ممکن است نویسندهای در سالیان دور، در زمانی که دسترسی و گستره کتابها و منابع نوشتاری مثل امروز نبوده است، اینگونه دست به آفرینش ادبی میزند که با گذشت سالیان دراز همچنان جز پرطرفدارترین و پر خوانندهترین نویسندگان است!
چرا هرچه زمان گذشته است و به امروز نزدیک شدهایم از پرباری و غنای این آثار (ادبی) کم شده است؟!
چگونه است که یک اثر کلاسیک طی قرنهای متمادی میماند و خوانده میشود اما بیشتر آثار امروزی شاید نیم قرن هم دوام نیاورند؟!
یادم است شنیدم که آثار ادبی حجیم و طولانی، از حوصله انسانهای امروزی خارج است و ترجیح میدهند داستانهای کوتاه بخوانند. به همین خاطر بسیاری از نویسندگان معاصر به جای تولید آثار ادبی بلند، به تولید داستان کوتاه روی آوردهاند. پس چرا این برای خوانش آثار کلاسیک حجیم صدق نمیکند؟
بارها شنیدم از افراد جوان که برخی آثار کلاسیک حجیم را نه یکبار ، بلکه چندین بار مطالعه کردهاند و لذت بردهاند. به گفته خودشان در هر بار خوانش کتاب، دریافتهای تازهای داشتهاند و شگفتزده شدهاند.
تنها سببی که به ذهن من رسید نحوه زندگی نویسندگان بزرگ است. دربارهشان که مطالعه میکنم به یک تجربه مشترک در زندگیشان میرسم. بیشتر این نویسندگان بخش قابل ملاحظهای از عمرشان در سفر بودهاند و با تجربههای متنوع و گاهی مشقتبار زیادی روبرو شدهاند. بیشتر آثار مشهورشان بعد از این تجارب خلق شده است.
پس به این نتیجه رسیدم که تجارب حقیقی زندگی و سفر، خیلی بیشتر از مطالعه صرف منابع گوناگون میتواند منجر به پختگی قلم و اثرگذاری محتوا شود.
به نظر شما، چه عوامل دیگری موجب چنین تفاوت مشهودی در میزان غنا، تاثیرگذاری و ماندگاری آثار ادبی کلاسیک و معاصر است؟
دیدگاهها
سفر و سختی سفر هنوز هم هست ، به نظر من سبک زندگی امروز ، هجوم اطلاعات ، سرعت و … تاثیر زیادی روی ادبیات داشتند و همینطور سینما
فیلم چه سرسبز بود دره ی من الان دیدنش خیلی سخته و ریتمش کند به نظر میرسه
نویسنده
بله همینطور است علی عزیز
این ریتم تند زندگی امروز لذت “مزهمزه کردن” و تجربه عمیق را از ما گرفته است.
درود و خسته نباشید خدمت آقا محسن عزیز! وب سایت خیلی خوبی دارید، تبریک میگم.
سوال چالش برانگیزی مطرح کردید.
به نظرم چندان به معاصر و کلاسیک بودن اثر مربوط نیست. بیشتر به شناخت و فهم نویسنده برمی گرده که هر قدر بر جهان داستانی خودش مسلط تر باشه، بر اون چیزی که تعریف می کنه هم مسلطه و به قول معروف میفهمه خودش چی داره میگه و خواننده هم در نتیجه، حرف اون رو بهتر درک میکنه.
اما اینکه چطور به این تسلط برسه به خیلی چیزها بستگی داره. شاید مهمترینش درک مکان و زمان خودش هست، این درک هم از راههای زیادی میتونه حاصل بشه. همین حالا هم اگه کسی پیدا بشه و بتونه درکش رو از دنیای معاصرش خوب و درست بنویسه حتما جایگاه خودش رو پیدا میکنه.
نویسنده
درود بر آقا توحید عزیز
سپاسگزارم. بله دقیقا با کلامتان موافقم و هدفم هم همین نکته بود.
پختگی، همان داستانی است که انسان امروزی آن را به درستی درک نمیکند.
شتاب زدگی و سرعت درعصر حاضر آدمها را به افرادی کم صبر و بی حوصله تبدیل کرده.
به امید شکیبایی بیشتر
نویسنده
دقیقا! خیلی موجز فرمودید. لذت بردم